۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

معلم منضبط (خاطره)

علی رضا پور یحیی یکی از دقیق ترین ،منظم ترین ، و با انضباط ترین همکارانی بوده است ، که من تا کنون داشته ام.یادم می آید که همیشه از همه زودتر سرِ کار حاضر می شد ، واز همه دیر تر آموزشگاه را ترک می کرد.
یک روز با علی باقری (یکی دیگر از همکاران که دبیر فیزیک بود) صحبت می کردیم.حرف از نظم وانضباط بی نظیر آقای پوریحیی به میان آمد.آقای باقری به من گفت:«ما هم می توانیم به اندازه ی آقای پور یحیی وجدان و انضباط کاری داشته باشیم.بیا فردا هر طور شده زودتر از آقای پور یحیی به مدرسه بیاییم.»
با این پیشنهاد موافقت کردم.فردای آن روز قبل از ساعت هفت صبح ، باموتور سیکلت آقای باقری حرکت کردیم. هنوز چند دقیقه ای از ساعت هفت نگذشته بود که به مدرسه رسیدیم.مدرسه کاملا خلوت بود.ظاهرا هنوز هیچ کس نیامده بود.وارد دفتر شدیم.دفتر حضور وغیاب را برداشتیم.مشغول امضاء آن بودیم که در باز شد و آقای پور یحیی را در چارچوب در دیدیم.آقای باقری رو کرد به آقای پور یحیی وگفت:«دیدی بالآخره یک روز هم ما زودتر از شما به مدرسه رسیدیم.»
آقای پوریحیی در حالی که به طرف کمدهای معلمان می رفت و دفتر کلاسی را- که در دستش بود- به ما نشان می داد، با لبخند گفت:«آقا اختیار دارید، من دارم از سرِ کلاسِ درس می آیم.»

هیچ نظری موجود نیست: